جدول جو
جدول جو

معنی اله قلی - جستجوی لغت در جدول جو

اله قلی
لولو، موجود خیالی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهل قل
تصویر اهل قل
اهل مباحثه و گفتگو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهل قلم
تصویر اهل قلم
کاتبان، نویسندگان
فرهنگ فارسی عمید
(لَ لِ مَ)
دهی از دهستان برگشلو حومه شهرستان ارومیه، واقع در 8هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 2500گزی شمال شوسۀ گلمانخانه ارومیه. جلگه، معتدل و مالاریائی و دارای 440 تن سکنه. آب آن از شهرچای. محصول آنجا غلات، حبوبات، توتون، انگور و چغندر. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جوراب بافی و راه آن ارابه رو است و تابستان اتومبیل توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لاه قُ)
سی امین از خانان ازبک خیوه (1241- 1258 هجری قمری). (از معجم الانساب) ، سپید مایل به تیرگی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
- حمار اقمر، خر سفید مایل به تیرگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- سحاب اقمر، ابر سپید مایل به تیرگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
، وجه اقمر، روی همچون ماه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، لیل اقمر، شب مهتابی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ قَ لَ)
کاتب. نویسنده. محرران دفتر. (آنندراج). کاتب و منشی. (ناظم الاطباء) :
شود سعادت و دولت نصیب اهل قلم
هما ز کوچۀ این استخوان بدر نرود.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قُ کَ)
دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 31هزارگزی شمال خاوری گیلان و 6هزارگزی باختر قیطول. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، پنبه، میوه جات، توتون، صیفی، لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. اهالی از طایفۀ کلهر هستند. در دو محل نزدیک بهم واقع شده و به قلی قلی نریمان، قلی قلی سلیمان، قلی قلی مهدیخان نامیده میشوند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
مهتر شاه قلی، نام قاتل میرزا شاه حسین اصفهانی وزیر شاه اسماعیل صفوی بوده است که در دیوانخانه بسال 926 او را بکشت. (از فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 229)
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لاه قُ)
دهی است از دهستان هلیلان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. در 27 هزارگزی جنوب خاوری هرسم و 3 هزارگزی کهره. دشت و معتدل است. سکنۀ آن 215 تن شیعه هستند که به لکی و کردی و کمی فارسی سخن میگویند. آب آن از رود خانه پشت تنگ و محصول آن غلات، لوبیا و لبنیات، و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تُ قُ)
دهی از دهستان بکش است که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(اِ لِ زِ)
نام دهستانی در هنو از کشور بلژیک که دارای 4400 تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
تصویری از الم دلی
تصویر الم دلی
بارانک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهل قلم
تصویر اهل قلم
کاتب، نویسنده
فرهنگ لغت هوشیار
نیشکر محلی
فرهنگ گویش مازندرانی
پسرخاله
فرهنگ گویش مازندرانی
در مقام تهدید و خط و نشان کشیدن، کاری را توجیه نمودن، این دست آن دست کردن، سرداوندن
فرهنگ گویش مازندرانی
درختچه ای جنگلی
فرهنگ گویش مازندرانی
نیم رخ یک پهلو، یک طرف بدن، از پا درآمدن
فرهنگ گویش مازندرانی